دوره تهران برگزار می شد. تازه یزد رو رد کرده بودیم. باید سریع خودمون رو به تهران می رسوندیم. گوشی زنگ خورد و اطلاع دادن دوره با دو روز تاخیر شروع میشه. دو راهی اصفهان بودیم با بچه‌ها تصمیم گرفتیم دو روزی که وقت داریم رو بریم اصفهان. اما خب چون بدون… بیشتر »
   چهارشنبه 16 مرداد 1398نظر دهید »
​آقا جان. ببخش مرا گاهی که شما را صدا می زنم.  گاهی که یا جواد الائمه می گویم. امیدم به باب الجواد است. گاهی دلم می خواهد شفیع ام شوید پیش حضرت رضا بابای عزیزتان  شاید باب الجواد نصیبم شود خب چه می شود کرد ما ایرانی ها هستیم و یک امام رضا  ایام حج هم که… بیشتر »
   پنجشنبه 10 مرداد 1398نظر دهید »