متن سرود دیو چو بیرون رود:
بوي گل و سوسن و ياسمن آيد
عطر بهاران كنون از وطن آيد
جان زتن رفتگان سوي تن آيد
رهبر محبوب خلق از سفر آيد
ديو چو بيرون رود***** فرشته در آيد
بگذرد اين روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روز گار چون شكر آيد
هر چه مجاهد زبند و حبس درآيد
عمر فساد و ستم درژگر به سر آيد
چشم يزيد زمان زحقده در آيد
رهبر محجبوب خلق از سفر آيد
ديو چو بيرون رود***** فرشته در آيد
بگذرد اين روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روز گار چون شكر آيد
دختر بابا
هواپیما
جده ، تهران
دختری چشمش به در
پدری اندر سفر
ساک بابا آمده
چند روزی از نزد او
اینک اما گفته اند
می رسد بابای او
در درون ساک بود
هدیه بابا به او
اینک اما پله ها
یک به یک طی می شود
رخت تابوتش قشنگ
پرچمی دارد سه رنگ
نام اللهی وسط
می دهد آرامشش
پدرش آمد ز راه
با لباس پاک حج
کشته دستان کفر
در منا گشته پدر
می رود بر دست ما
پیکر بابای او
همه با هم یک صدا
مرگ بر آل سعود
دخترم محزون مباش
می رسد روزی ز راه
مهدی صاحب زمان
گیرد از دستان کفر
انتقام باب تو.
نوشته شده توسط: فاطمه درویشی
«سرور زنان»
میلاد خوشش بهر جهان کوثر بود، ماه رخ او به ز همه اختر بود
از بس که به مهربانی سر بود، بهر پدرش به سان یک مادر بود
کفوش به جهانیان فقط حیدر بود، زیرا به دو عالم به زنان سرور بود
زهرا به امیر بهترین همسر بود، در پشت ولی هماره او یاور بود
دیبای قشنگ شام ازدواجش بخشید ، دریا خجل از سخاوت زهرا بود
میرفت ز پیش دیده نابینا ، زهرا که حجاب و عفتش برتر بود
بهر نبی گر که بهترین دختر بود، بهر حسنین بهترین مادر بود
شب خانه ز نور حق چو انور میگشت، درخواست برای اهل خود آخر بود
کارش به درون خانه را خوش میداشت، هرچند که دخت بهترین رهبر بود
با خادم خانه آن چنان خوش رفتار، گویا که برای فضه او خواهر بود
هرگز ز علی زبان به خواهش نگشود، زهرا که به اهل هر دو عالم سر بود
شکوه به علی فقط زمانی آورد، حق با ولی و دشمن او بر در بود
زیبایــی کربلا به چشمی آید، پرورده دامان چنین مادر بود
در راه ولایت ولی گشت فدا، زهرا که ز هر که هست ابصر بود.
نوشته شده توسط: فاطمه درویشی